Love







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





مکر زنان

زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را طلاق دهد ؟

شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است پس شیطان بهسوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او

را وسوسه کند اما...

اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد پس...

شیطان برگشت وبه شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد.

زن گفت : اکنون آنچه اتفاق میافتد ببین و تماشا کن .

زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت : چندمتری ازاین پارچه ی زیبا میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه

اش هدیه دهد پسخیاطپارچه را به زن داد سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط دررا باز کرد

و آن زن به او گفت : اگرممکن است میخواهم وارد خانه تان شومبرای ادای نماز

و زن خیاط گفت : بفرمایید، خوش آمدید و آن زن پس از آنکه نمازش تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون

آنکه زن خیاط متوجه شود واز خانه خارج شد.

هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید وفورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و

همسرش را همان موقع طلاق داد

شیطان گفت : اکنون من به مکر زنان اعتراف می کنم

و آن زن گفت : کمیصبر کن ، نظرت چیست اگر مرد خیاط وهمسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟؟!!!

شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟؟؟

آن زنروز بعدش رفت پیش خیاط و به او گفت : همان پارچه ی زیبایی را که دیروز ازشما خریدم یکی دیگر میخواهم

برای اینکه دیروز رفتم به خانه ی یک زنی محترم برای ادای نماز و آن پارچه را آنجا فراموش کردم و خجالت کشیدم

دوباره بروم وپارچه را از او بگیرم...

و اینجا مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و اورا برگرداند به خانه اش و الان شیطان در بیمارستان روانی

به سر میبرد واطلاعات دیگری از شیطان نداریم...



نظرات شما عزیزان:

رویا
ساعت17:40---1 مرداد 1392

هر شب ما به رختخواب میرویم،‌ ما هیچ اطمینانی نداریم که فردا صبح زنده بر می خزیزیم، با این حال ساعت را برای فردا کوک می کنیم.« این یعنی اُمید»
ـ کودکی یکساله ای را تصور کنید، زمانی که شما او را به هوا پرتاب می کنید، او می خندد، چرا که او می داند که شما او را خواهید گرفت.«این یعنی اعتماد»
ـ روزی،‌ تمام روستایی ها تصمیم گرفتند، تا برای بارش باران دعا کنند، در روزی که برای دعا همگی دور هم جمع شدند،تنها یک پسر بچه با خود چتری داشت.«این یعنی ایمان»
آن‌ها را برایتان خواستارم ...


رعنا
ساعت18:25---10 تير 1392
سلام مرسی بهم سر زدی
مطالب وبلاگتو خیلی دوست داشتم
بازم بهم سر بزن منتظرت هستم


کیانی
ساعت3:12---10 تير 1392
برای اولین بار در کشور منتشر شد.
پس از سالها انتظار:
«مهندسی گچ»
پاسخ تمام سوالات شما در صنعت گچ کشور

http://kiaomran.blogfa.com/


رها
ساعت22:43---8 تير 1392
وبلاگ زیبایی و جالبی داری واقعا به دوستانم اضافه شدی تو هم منو به لینک دوستات اضافه کن

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط atiyeh در 9:44 PM | |